فوتبال خودش سینماست
تاریخ انتشار: ۶ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۴۸۸۱۴۶
فیلمهای فوتبالی معمولاً آثار تماشایی و جذابی از کار درنمیآیند و دلیلش کم آوردن عالم نمایش و کوشش برای بازنمایی و بازسازی بازیای است که همه جذابیتش از ذات بیواسطه و زندهاش میآید. همه تماشاگرانی که در طول سالیان به سینما رفتهاند و فیلمی فوتبالی را تماشا کردهاند آنچه بر پرده افتاده را خودآگاه یا ناخودآگاه با تصویر ثبت شده در ذهنشان از مسابقات فوتبال مقایسه کردهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش ایسنا، روزنامه همشهری نوشت: «در توضیح پیوند سینما با فوتبال و فیلمهایی که مستقیم یا غیرمستقیم موضوعی مرتبط با فوتبال دارند، نخستین نکتهای که به چشم میآید شکست تجاری بیشتر این آثار است. فیلمهای فوتبالی معمولاً آثار تماشایی و جذابی از کار درنمیآیند و دلیلش کم آوردن عالم نمایش و کوشش برای بازنمایی و بازسازی بازیای است که همه جذابیتش از ذات بیواسطه و زندهاش میآید. همه تماشاگرانی که در طول سالیان به سینما رفتهاند و فیلمی فوتبالی را تماشا کردهاند آنچه بر پرده افتاده را خودآگاه یا ناخودآگاه با تصویر ثبت شده در ذهنشان از مسابقات فوتبال مقایسه کردهاند. تصویری برآمده از مشاهده بیواسطه در استادیوم یا گزارشهای تلویزیونی مقایسه کردهاند؛ قیاسی که سینما بهندرت از آن سربلند بیرون آمده است. مهمترین مسئله هم شاید به دکوپاژ سکانسهای مسابقه بازگردد. بازسازی صحنههایی که معمولا در قیاس با آنچه دوربینهای تلویزیون از صحنههای مسابقه ثبت میکنند تفاوت معناداری دارد. داستان سینما و فوتبال البته در صحنههای رقابت خلاصه نمیشود. در سینما پای داستانگویی و درامپردازی هم در میان است ولی در این زمینه هم فوتبال روایت جذابتر و دراماتیکتری ارائه میکند. مسابقهای که زمانی نزدیک به یک فیلم سینمایی دارد خودش فیلم کاملی است با فیلمنامهای پر از نقاط عطف، اوج و فرود، غم و شادی، پیروزی و شکست و بازگشت قهرمان در آخرین لحظه. سوت آغاز بازی که بهصدا درمیآید فیلم شروع میشود و تماشاگر جذب درامی میشود که زنده، بداهه و در موارد بسیاری غیرقابل پیشبینی است. اینگونه است که فوتبال با بیشترین میزان شباهت به سینما، در نهایت برای تبدیل به درام سینمایی عموما دستنیافتنیتر از هر ورزش دیگری برای درامپردازی میایستد؛ آن قدر که خودش درام کاملی است و تلاش برای بازسازیاش در قالب فیلمی داستانی اغلب به شکست میانجامد.
یک واقعه دو روایت
میان فیلمهایی که درباره فوتبال ساخته شده دو فیلم قدیمی بیشتر در یاد ایرانیها مانده است. اولی با پخش دیرهنگام تلویزیونی به شهرت رسید و دومی پس از اکران در سینماها، بارها روی آنتن رفت و میتوان آن را محبوبترین فیلم فوتبالی برای ایرانیان دانست. ۲ فیلم با خط داستانی مشترک و البته پایانبندی متفاوت. در واقع ماجرایی واقعی در حاشیه جنگ جهانی دوم، دستمایه ۲ فیلم با ۲ روایت متفاوت قرار گرفته بود. اولی روایت پیروزیای تلخ و تراژیک بود و دومی پیروزیای رهایی بخش. اصل ماجرا این بود: «چند بازیکن از اعضای تیم دیناموکییف، باشگاه مشهور فوتبال اوکراین که در یک نانوایی کار میکردند با سایر کارکنان نانوایی یک تیم فوتبال تشکیل دادند و در یک لیگ جدید شروع به بازی در برابر تیمهایی کردند که توسط دولت دستنشانده حمایت میشدند. پس از باخت تیمی از پایگاه نیروی هوایی ارتش اشغالگر، لیگ منحل شد، اعضای تیم توسط گشتاپو دستگیر شدند و ۴ نفر از آنها اعدام شدند.»
دو هافتایم در جهنم
از فیلمهایی که پخشش از تلویزیون در دهه ۶۰، خاطرهای جمعی را رقم زد و تفاوتش با انبوه فیلمهای جنگی سیاه و سفیدی که تلویزیون آن سالها پخش میکرد در یادها ماند. در «دو هافتایم در جهنم» (زولتان فابری۱۹۶۳) افسران نازی تصمیم میگیرند تا مثلا به میمنت سالروز تولد هیتلر، مسابقه فوتبالی میان اسیران یک بازداشتگاه که بالطبع همه آنها جزو متفقین هستند با سربازان خودشان برگزار کنند و طبیعی هم هست که کمترین توقع آنها برد بیچون و چرا بر این بخت برگشتگانی است که برخیشان شاید از فرط سوء تغذیه و دوری از شهر و دیار و خانواده حتی نای راه رفتن هم نداشته باشند. برای آنکه باخت این اسیران، زیاد هم غیرطبیعی جلوه نکند، تیمار موقت گروهی که برای حضور در تیم فوتبال برگزیده یا داوطلب شدهاند شروع میشود. از همین زمان هم اختلافهایی میان خود اسیران شدت مییابد.در ادامه آنها موفق میشوند با پشت سر گذاشتن این اختلافها و دیگر موانع، روز مسابقه در زمین با سرافرازی و با وجود حقکشیهای داور آلمانی، بازی را از حریف ببرند تا جایی که آنها از سر خشم و در عین ناجوانمردی، در پایان بازی، اسیران برنده را در همان زمین فوتبال به رگبار میبندند.
دو هافتایم در جهنم به عنوان فیلمی اردوگاهی، نشانههای آشنای این زیرگونه سینمای جنگ را به همراه داشت و قواعد بازی در آن کاملا رعایت شده بود. آنچه فیلم را جذاب میکرد طنز و موقعیتهای کمدیاش در دل فضایی تلخ و خشن و ارجاعش به فوتبال بود. از میان شخصیتها، اشنایدر اسیر دست و پا چلفتیای که در روز مسابقه در مقام یک قهرمان ظاهر میشد بیشتر در یادها ماند. پایان تراژیک فیلم پس از آن همه شوخی و موقعیتهای کمدی شوکهکننده بود.
فرار به سوی پیروزی
سالها بعد، ماجرایی که الهام بخش دو هافتایم شده بود دستمایه فیلمی هالیوودی قرار گرفت که برخلاف فیلم اول که محصول ارزانقیمتی از اروپای شرقی بود، با حضور ستارگان فوتبال و سینما و با هدف فتح گیشه ساخته شد. به همین دلیل پیشنویس اول فیلمنامه که پایانی وفادار به واقعیت داشت تغییر کرد. در پیش نویس اول، تیم اسرا شجاعانه بازی را میبرند و در داخل زمین توسط آلمانیهای خشمگین تیرباران میشوند؛ دقیقا مثل فیلم دو هافتایم در جهنم. وقتی حضور ستارگانی چون پله، آردیلس و بابی مور در فیلم قطعی میشود و سیلوستر استالونه هم در فیلم حاضر میشود، کمپانی تصمیم میگیرد پایان فیلم را تغییر دهد. جان هیوستون که با خواندن پیشنویس اول حاضر به کارگردانی فیلم شده بود با وجود نارضایتیاش از تغییر پایانبندی، حاضر به ساخت آن میشود. در زیر گونه فیلمهای فرار از بازداشتگاه و در مقایسه با نمونههای کلاسیکی چون «بازداشتگاه شماره ۱۷» (بیلی وایلدر) و حتی «فرار بزرگ» (جان استرجس)، فیلم هیوستن خیلی اثر شاخصی نیست ولی آنچه به فیلم اهمیت داده، همین حضور فوتبالیستهای مشهور در آن است. کارگردان کهنهکار هالیوودی خوب توانسته از ستارگان فوتبال بهره بگیرد (این را بعد از تماشای نمونههای ایرانی بهتر درک کردیم)؛ ستارگانی که در قالب فیلم متفقین مقابل تیم ارتش آلمان میایستند و با درخشش آردیلس، پنالتیگرفتن استالونه و قیچیبرگردان معروف پله هم روی نازیها را کم میکنند و هم موفق به فرار میشوند.
سکانسی که پس از سالها همچنان در یادها مانده جایی است که مایکل کین به عنوان مربی و کاپیتان تیم در جلسه فنی با بازیکنان حضور دارد و در حال توصیههای تاکتیکی است. مایکل کین با اشاره به وضعیت جسمانی ضعیف بازیکنان تیم متفقین، از بازیکنانش میخواهد جای اینکه خودشان بدوند، بیشتر توپ را در میان میدان بگردانند. کین در حال توضیحدادن است که پله حوصلهاش سر میرود و پای تخته میآید، گچ را از دست مایکل کین میگیرد و به بهترین تاکتیک ممکن برای رسیدن به پیروزی اشاره میکند: «توپ را میدهید به من، من هم همه را دریبل میزنم و گل!» نام پله در تیتراژ با عنوان طراح صحنههای فوتبال هم قید شده است.
فصل پایانی فیلم شورانگیز است. پنالتیای که در لحظه آخر به نفع آلمانیها گرفته میشود توسط استالونه مهار میشود و آنها بازی را با نتیجه ۴-۴ مساوی میکنند. وقتی بازی تمام میشود تماشاگران سکوها را به هم ریخته و با نگهبانان و سربازان درگیر میشوند و زندانیان هم همراه مردم با لباسهای غیر از لباس ورزش فرار میکنند.»
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: فوتبال و سینما
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۸۸۱۴۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اولی هونس نه تنها به بایرن مونیخ، بلکه به خودش هم آسیب میزند / تحلیل بوندسلیگا با لوتار ماتئوس
لوتار ماتئوس به شدت از اولی هونس انتقاد کرده است
طرفداری | از این پس با منتشر کردن صحبتهای لوتار ماتئوس به عنوان کارشناس که هر هفته در ستونش در سایت اسکای آلمان درباره اتفاقات پیرامون فوتبال آلمان تحلیلهای خود را ارائه میدهد، اتفاقات و حواشی جالب بوندسلیگا آلمان را بررسی خواهیم کرد.
در حالی که سهشنبه شب بایرن مونیخ در یک بازی مهم در آلیانتس آرنا در مرحله نیمهنهایی لیگ قهرمانان اروپا باید به مصاف رئال مادرید برود، اما در این باشگاه تمامی توجهات بهجای این بازی به درگیری اولی هونس و توماس توخل معطوف شده است.
اولی هونس در یک مصاحبه مفصل، درباره توماس توخل گفت که او اعتقاد دارد اگر از بین بازیکنان جوان مانند جمال موسیالا، الکساندر پاولوویچ یا آلفونسو دیویس عملکرد خوبی نداشته باشند، بهتر است بازیکن دیگری بهجای آنها جذب شود تا اینکه روی پیشرفت آنها وقت بگذارند.
توخل نیز در یک مصاحبه پس از بازی مقابل آینتراخت فرانکفورت که موفق شدند با نتیجه 2-1 پیروز شوند، از هونس بابت این صحبتها انتقاد کرد و گفت برایش قابل درک نیست چرا در چنین مقطع مهمی چنین حرفهای زده شده است.
در بایرن مونیخ کسی جلودار اولی هونس نیست متأسفانه اولی هونس یکبار دیگر با اظهار نظرهای خود درباره توماس توخل اولویتهای باشگاه را فراموش کرد. من همیشه تصور میکردم هونس و توخل میتوانند با هم کنار بیایند و این صحبتهای هونس را درک نمیکنم.هر چند این اولینبار نیست که مسائل داخل باشگاه را بیان میکند و شما نمیتوانید اولی را متوقف کنید، او در چنین لحظاتی فکر نمیکند. همه ما اشتباه میکنیم و گاهی اوقات حرفهای نسنجیدهای میزنیم اما هونس حتی دامنه صحبتهایش را نیز گسترش داد. در هر حال نمیتوان به او گفت که مصاحبه نکند زیرا همیشه از او سؤال میشود؛ اما مواقعی هم هست که شاید آماده نباشد و حرف اشتباهی بزند.
برداشت اولی هونس از خواستههای توماس توخل اشتباه بوده استشاید هونس به درستی گوش نکرده باشد. توخل هرگز به او نگفته است: «من نمیتوانم پاولوویچ یا موسیالا را بهتر کنم.» با این حال یک مربی میتواند بگوید: «این بازیکن استعداد زیادی دارد، اما من نمیتوانم او را بهتر کنم. من هر روز تلاش میکنم، اما او همراهی نمیکند.»
اینکه توخل حس کند به شخصیت مربیگریاش توهین شده، من به او حق میدهم. هر چند هونس میتواند در یک گفتوگوی خصوصی بگوید: «بله، من اشتباه متوجه شدم.» اما نمیدانم آیا حاضر به انجام چنین کاری میشود یا خیر.
اولی هونس هم از خیلی چیزها بیخبر استمن با هونس رابطه نزدیکی ندارم، نمیدانم او از بیان کردن این صحبتها چه هدفی دارد، هر چند اینکه آیا او از روی احساسات چنین کاری انجام میدهد یا هوس. او از خیلی چیزها بیخبر است. هفته گذشته به طور تصادفی فهمیدم به کسی گفته است: «لوتار، دمیکلیس را وارد بازی بایرن کرد» (شایعات مربوط به گزینه مربیگری) اما من هیچ کسی را وارد این بازی نکردم و مارکوس اوثمر بود که اینکار را کرد.
کسی که اخبار و رسانهها را دقیق دنبال میکند و اطلاعات را کامل به هونس میدهد، باید کارش را درست انجام دهد یا اینکه کسی چیزهایی به او القا میکند که با واقعیت مطابقت ندارد.
صحبتهای اولی هونس به برنامههای بایرن مونیخ آسیب میزندسالهاست همه میدانند که هونس گاه و بیگاه حرفهای تندی میزند، اما این بار، این اظهارات در آستانه دو بازی مهم فصل بیان شدند (بازی رفت نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا مقابل رئال مادرید) که باعث ایجاد حاشیه برای تیم شده است که این مفید نیست. توماس توخل نهایت پنج یا امیدوارم با رسیدن به فینال شش بازی دیگر روی نیمکت بایرن مینشیند
این موضوع میتواند مذاکرات بایرن با رانگنیک را نیز دشوارتر کند. چنین اظهارات تندی هیچگاه در یک زمان مناسب بیان نمیشوند اما این حرفها در بدترین زمان ممکن با توجه به شرایط بایرن، گفته شدند.
باید از اولی هونس برابر خودش محافظت شودشاید وقت آن رسیده باشگاه به هوینس بگوید: «ما تو را دوست داریم و از همه کارهایی که برای بایرن انجام دادی، سپاسگزاریم. با این حال خواهش میکنیم دیگر مصاحبه نکن.»
من این را برای توهین به هونس نمیگویم اما شما باید از او برابر خودش محافظت کنید. او با چنین کارهایی نه تنها به افسی بایرن آسیب میرساند بلکه به خودش نیز ضربه میزند. او همه کاری برای بایرن انجام میدهد و قلبش با این باشگاه است اما در چنین لحظاتی، باید از او محافظت کنید یا باید یک نفر در کنارش باشد تا بتواند به او توضیح دهد چه چیزی را نباید بگوید
اولی هونس به خانواده بایرن مونیخ آسیب میزنداگر او برای ایجاد تنش قبل از بازی لیگ قهرمانان اروپا، به کسی از رئال مادرید حمله میکرد، مانند کاری که قبل از بازیهای مهم بوندسلیگا انجام میداد، قابل درک بود اما اینبار، او به خانواده خودش، به خانواده بایرن آسیب زد.
از دست ندهید ????????????????????????
کری عجیب ستاره سپاهان برای پرسپولیس؛ داستان پلنگ و تمساح هالند سیبیلو؛ استایل عجیب غول نروژی تعجب بایرن مونیخ از پدرخوانده: چرا آن حرفها را زدی؟ سرمربی شمسآذر: بین ما و پرسپولیس فرق نگذارید